مائده گلچین عارفی؛ غلامرضا دین محمدی
چکیده
درایر در مقالۀ ۱۹۹۲ خود با عنوانِ همبستگیهای ترتیبِ واژههای گرینبرگی ادعا میکند که زبانهای جهان به لحاظِ ترتیبِ سازهها به دو ردۀ آرمانیِ چپ انشعابی و راست انشعابی تمایل دارند. در این مقاله تلاش ...
بیشتر
درایر در مقالۀ ۱۹۹۲ خود با عنوانِ همبستگیهای ترتیبِ واژههای گرینبرگی ادعا میکند که زبانهای جهان به لحاظِ ترتیبِ سازهها به دو ردۀ آرمانیِ چپ انشعابی و راست انشعابی تمایل دارند. در این مقاله تلاش میکنیم به دو پرسش پاسخ دهیم: نخست آنکه با اتکا به مقالۀ درایر (۱۹۹۲) چگونه میتوان جایگاهِ ردهشناختیِ زبانها را در پیوستارِ چپ انشعابی-راست انشعابی تعیین کرد؟ دوم آنکه زبانِ فارسی کجای این پیوستار قرار گرفته است؟ طبقِ استدلالهای ارائهشده در این مقاله، برای بهرهگیری از مقالۀ درایر، بر خلافِ روشِ مرسوم در میانِ زبانشناسان ایرانی، نباید به سراغِ جدولهای آماریِ او رفت؛ بلکه باید به سراغِ جفت عناصری رفت که درایر آنها را «جفتِ همبستگی» تعیین میکند؛ یعنی همبستگیِ معنادارِ آماریِ ترتیبِ آنها را با ترتیبِ فعل و مفعول تأیید و تصدیق میکند. اگر این جفتهای همبستگی را سنجهها یا مشخصههایی دوارزشی فرض کنیم، میتوانیم در هر زبان شمارِ مشخصههای دارای ارزشِ چپ انشعابی، راست انشعابی یا دوارزشی (آمیخته) را بشماریم و بدین ترتیب میزانِ گرایشِ زبان را به هر یک از دو ردۀ آرمانی بسنجیم. بر این اساس فارسی در ۴۰ درصدِ مشخصهها چپ انشعابی، در ۴۷ درصدِ مشخصهها راست انشعابی و در ۱۳ درصدِ مشخصهها دوارزشی است. پس میتوان گفت فارسی تقریباً در میانۀ پیوستارِ چپ انشعابی-راست انشعابی قرار گرفته است و گرایشِ اندکی بهسوی ردۀ راست انشعابی آرمانی دارد. این نتیجه که حاصلِ بهکارگیری شیوۀ نوی معرفیشده در این مقاله است با نتیجۀ حاصل از شیوۀ مرسوم در ایران که بانیِ آن دبیرمقدم است یکسان نیست؛ هرچند که دادههای پایۀ زبانِ فارسی یکسان بوده است. طبقِ شیوۀ دبیرمقدم، فارسی در تنها حدودِ ۲۱٪ از مشخصهها فعلپایانیِ قوی است و در ۳۷٪ از مشخصهها فعلمیانیِ قوی است. و در حدودِ ۴۲٪ از مشخصهها دوارزشی است. بنا بر این ارقام، فارسی بیش از اینکه راست انشعابی یا چپ انشعابی باشد دوارزشی یا آمیخته است. و تعدادِ مشخصههای راست انشعابیاش یکوهشتدهمِ برابرِ مشخصههای چپ انشعابی است؛ یعنی تقریباً دو برابر